این شبا سخت میگذره. حس می‌کنم با یکی حرف می‌زنم که قرار نیست تا ابد باهاش حرف بزنم. این علاقه‌م رو بهش کم می‌کنه. هر کس دیگه‌ای به جای من بود این کاری که دارم می‌کنم رو نمی‌کرد. با تمام وجودم این رو می‌دونم ولی نمی‌تونم ولش کنم که. ۶ ۷ ماه دیگه کنکور داره. الان وقت تموم شدن این رابطه نیست. شاید سختش شه، اذیت شه و کنکورش رو گند بزنه. دوستش دارم. نمی‌خوام زندگیش خراب شه. اگه امسالم کنکورش رو گند بزنه.

 

از امروز دیگه می‌خوام یه جوری رفتار کنم که هیچ دغدغه فکری از طرف من نداشته باشه. اصلا ناراحتش نکنم :) . حرفام بهش رو اینجا بزنم و بعد کنکور نشونش بدم. آره اینطوری خیلی بهتره. منم حرفای دلمو یه جا نوشتم. 

 

داداشم یه هفته‌ست که نیست ولی هست. هر روز. اینطوری حتی بیشتر حرف می‌زنیم باهم :) . ۳ جلسه از کلاس رانندگیمو رفتم. خستم شب بخیر


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نیاز دیجی Albert وبلاگ تخصصی آی جی تاپ نسل برتر وبلاگ شخصی رامین قلی زاده ارشد فلسفه دین، لوازم یدکی کاپرا ، مزدا وانت ، کارا ، مزدا ۳۲۲ شاهدنیوز DelaliBro